دسته بندی: , , 0 comments
یک جلوش تا بی نهایت صفرها::: واقعیت اینه که نسل‌های جدید، تا «خود» نخواهند انقلابی باشند، تمام تلاش‌های متعارف برای «انتقال ارزش‌های انقلاب» هیچ اثری نخواهند داشت جز این که در بهترین حالت، نسل جدید را «توجیه» کنه که «نسل‌های قبل حق داشتند انقلاب کنند»! آیا پیام نهایی اغلب فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی با موضوع انقلاب، چیزی غیر از اینه؟ پس در قدم اول باید نگاه را عوض کرد. نسل جدید باید خود انقلابی باشه و نه تنها خودش را مسئول یافتن پاسخ برای پرسش‌هایش بدونه، که حتی تلاش کنه پاسخ‌هایی برای دیگران هم پیدا کنه، همانطور که نسل‌های انقلابی گذشته چنین تلاشی دارند. نسل جدید برای این انقلابی بودن تمام آن چیزهایی رو لازم داره که نسل‌های قبل لازم داشتند.

نسلی که انقلاب کرد، ارزش‌های دینی را شناخت، مشکلات جامعه و کشور خود را لمس کرد، ریشه‌های مشکلات را تشخیص داد و یک مبارزه مستمر برای رفع اساسی مشکلات طراحی و دنبال کرد. نسل امروز کمتر از نسل اول در معرض معارف دینی نیست و از بسیاری جهات از نسل‌های گذشته آماده‌تره. این نسل کمابیش مشکلات را هم می‌بینه و می‌فهمه، اما اولاً در سایه جدیت و مسئولیت‌پذیری نسل‌ گذشته، عملاً آموخته که مسئولیتی برای حل مشکلات نداره!! ثانیاً به برکت همت و دغدغه نسل گذشته‌اش همیشه به پرسیدن عادت کرده و نه یافتن جواب!! و ثالثاً آن‌جا هم که دغدغه‌ و حضوری اجتماعی داره، به تبع دو عامل قبل و در پی برخی کوتاهی‌های استراتژیک نسل گذشته‌اش، نیاموخته که ریشه‌ها را ببینه و مشکلات را از اساس حل کنه! فراموش نکنیم که یکی از مؤلفه‌های مهم انقلابی‌گری همینه... یعنی «مبارزه با ریشه‌ها، بویژه ریشه‌هایی که مبارزه با آن‌ها هزینه‌بره». آیا نسل اول و دوم انقلاب به این فکر افتاده‌اند که به جای نشستن و دفاع کردن از تاریخ خود، چنین مؤلفه‌هایی را به نسل بعدی منتقل کنند؟
نسل امروز برای این که انقلابی باشه، باید مسائل جامعه‌اش را بشناسه و خودش رو هم حقیقتاً مسئول بدونه. نقش‌ها باید جابجا بشن؛ نسل جدید فعال باشه و نسل گذشته کمک‌کار او، نه این که نسل گذشته همیشه پاسخگو بمونه و نسل جدید همیشه طلبکار!!

از اینجاست که صورت «انقلابی گری» برای نسل جدید و قدیم معنا و مفهوم تازه تری پیدا می کنه!
انقلابی بودن نسل جدید در سال 89، ناظر به مسائلی متفاوت نسبت به مسائل سال 50 و 57 است. احساس هویت نسل جدید از خلال «جنبش عدالت‌طلبی» و «جنبش نرم‌افزاری» عین انقلابی بودنه. جوانی که خود را مسئول پیش‌برد این نهضت‌ها می‌دونه در عین پرسشگری، خود را مسئول پاسخ‌گویی نسبت به اصل انقلاب اسلامی و آرمان‌های هم می‌دونه.
نسل اول و دوم هم جدای از دغدغه انتقال پیا‌م‌ها و ارزش‌های انقلاب به نسل جدید، باید وظیفه تاریخی خودشان در قبال ثبت انقلاب اسلامی رو به انجام برسونن! امروز باید هزاران جلد تاریخ شفاهی شبیه کتاب «خاطرات احمد احمد» و «خاطرات مرضیه دباغ» می‌داشتیم که نداریم! و باید اقلاً ده جلد کتاب در تحلیل نظری انقلاب اسلامی بر اساس نگاه خود انقلاب اسلامی می‌داشتیم که باز هم نداریم! برعکس، چیزی که در داستان‌پردازی‌های رسانه‌ای درباره انقلاب زیاده کلی‌گویی‌های سیاسی و بعضاً توهمیه!! و چیزی که در کتاب‌های تحلیل «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن» کم پیدا میشه، تئوری‌های سازگار با اندیشه‌های امام و مطهری و رهبری درباره انقلابه!!

0 comments برای “گذاری بر نسل انقلابی سال 57”